جدول جو
جدول جو

معنی هوس کیش - جستجوی لغت در جدول جو

هوس کیش
(هََ وَ)
که تبعیت از خواست دل و خواهانی گذرا دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوس پیشه
تصویر هوس پیشه
آنکه همیشه در پی هوا وهوس است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوس کار
تصویر هوس کار
آنکه در بند هوا وهوس و خواهش نفس است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم کیش
تصویر هم کیش
دو تن که یک دین و یک مذهب داشته باشند، هم مذهب
فرهنگ فارسی عمید
خوش عقیده:
شنیدم که یوسف شه خوبکیش
دگرباره اسباط را خواند پیش،
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا
کوله خاس، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، کوله خس، رجوع به کوله خس و کوله خاس شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دو تن که پیرو یک کیش و یک مذهب باشند:
که بر جندشاپور مهتر تویی
هم آواز و هم کیش و همسر تویی.
فردوسی.
از آن کاو هم آواز و هم کیش توست
گمان بر که قیصر به تن خویش توست.
فردوسی.
بدو گفت خسرو کنون خویش توست
بر آن برنهادم که هم کیش توست.
فردوسی.
که نزد خدایان ما بار نیست
نه هم کیشی ایدر تو را کار چیست ؟
اسدی.
رفت گبری پیش گبری گفت هم کیش توام
گبر گفت ار چون منی پس بر میان زنار کو؟
سنائی
لغت نامه دهخدا
تصویری از هوس کار
تصویر هوس کار
ریژ کار ریژ باره
فرهنگ لغت هوشیار
ریژ پیشه ریژ باره کسی که پر از هوی و هوس وامیال نفسانی است: نکنی عشق پاک او باور که هوس پیشه است و افسونگر. (ضیاء اصفهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
دارای همان دین همدین: رفت گبری پیش گیری گفت هم کیش توام گبر گفت ار چون منی پس بر میان زنار کو. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوا کش
تصویر هوا کش
پارسی است دمیگ دماغ برابر با بینی از این واژه ساخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
بهدین، شیعه، مسلمان
متضاد: بدکیش، بدمذهب، بی دین، ملحد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هم آیین، هم دین، هم مذهب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نام مرتعی درلفور
فرهنگ گویش مازندرانی